شیر ماشین لباسشویی چکه میکرد، از ابتدا، اما خیلی کم جوری که به چشم نمیآمد. یکهو این چکهها زیاد و زیاد و زیادتر شد تا اینکه دیگر در کل روز یک تشت آب ازش میرفت. در ابتدا متوجه اش نبودم اما کم کم دیدم فرش خیس است و کاشف به عمل آمد که کار کار شیر لباسشویی است. کار نداریم که باهاش ور رفتم و اوضاع را بدتر کردم. بعد پیدا کردن شیر فلکه هم شد مصیبت و بعدتر شیر را باز کردیم و شیر شکست و شر را خواستیم دوباره ببنیدم و این بار شیر توی لوله اصلی شکست و آخر سر هم رفتم کاری را کردم که اول باید میکردم، خبر کردن لوله کش. اینکه پنجاه هزار تومان جنس خریدم و هیچ کدام به کار نیامد بماند اینکه کلا درست کردنش هم شد پنجاه تومن بماند. آخر سر کلا شیر را کور کردیم و خلاص. اخر من اصلا ماشین لباسشویی ندارم که شیر بخواهد یا نخواهد.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد بازدید : 347
يکشنبه 19 مهر 1399 زمان : 14:37